علیرضا رحیمی

علیرضا رحیمی

قوم نگاری ایلات و عشایر ایران
علیرضا رحیمی

علیرضا رحیمی

قوم نگاری ایلات و عشایر ایران

رونمایی از "۲۰ سال عکاسی قوم‌نگاری در ایران"

نمایشگاه عکس علیرضا رحیمی، عکاس ایلات و عشایر، تحت عنوان "20 سال قوم نگاری در ایران" در مصلی تهران افتتاح شد.

علیرضا رحیمی در خصوص پروژه کاری خود در حوزه اقوام و عشایر ایران، گفت: در این نمایشگاه 210 فریم عکس از زندگی ایلات و عشایر ایران در معرض دید عموم و بازدیدکنندگان گذاشته شده است.

این عضو فعال انجمن عکاسان میراث فرهنگی، بیان داشت: بچه های ایل، زنان ایل، مردان ایل، کوچ ایل، رقص ایل، زندگی ایل، پرتره مردم ایل، صنایع دستی ایل، نان پختن ایل و شیردوشی ایل عنوان های مجموعه عکس هایی است که در پروژه اول عکس "20 سال قوم نگاری در ایران" ارائه داده ام.

وی گفت: عکاسی از ایلات و عشایر از موضوعات مهم قوم‌نگاری و مردم‌شناسی است که متاسفانه در ایران مغفول مانده و به جز معدودی از عکاسان، کمتر به صورت منسجم به آن پرداخته شده است.

رحیمی افزود: طی ۳۰سال عکاسی از ایلات و عشایر ایران، مجموعه تصاویری از شیوه زیست کوچندگی در ایران تهیه و آماده ارائه کرده ام که به امید خدا تحت عنوان "20 سال قوم نگاری در ایران" در پروژه های مختلف با برگزاری نمایشگاه و چاپ کتاب ارائه خواهم داد که نمایشگاه مصلی تهران با عرضه 210 فریم عکس از ایلات و عشایر ایران گام اول آن است.

وی بیان کرد: عکس های مستند و قوم نگاری علاوه بر دارا بودن ارزش تاریخی، فرهنگی و مردم شناسی، رسانه ای قوی و قابل اعتماد برای بیان تصویری تغییرات اجتماعی و نمایش احساس، شادی، غم، رنج، آداب و رسوم، نوع پوشش و... اقوام مختلف در ایران است.

 این عضو انجمن عکاسان میراث فرهنگی ادامه داد: عکس ها همچنین سفیران گردشگری کشورها هستند که با انتشار و نمایش آنها می توان گردشگران را ترغیب به سفر به ایران کرد.

این نمایشگاه از ۱۲ تا ۱۸ مهرماه از ساعت ۱۰ صبح تا 8:۳۰ شب در مصلی بزرگ تهران دایر است.

علیرضا رحیمی در سال 1392 نمایشگاه انفرادی عکس "عشایر؛ نسل دیروز نسل امروز" را در گالری خانه عکاسان ایران برگزار کرده است.

پوشش عشایر بختیاری؛ از چوقا تا جومه

گفت وگوی روزنامه "جهان‌صنعت"  با  "علیرضا رحیمی"  عکاس قوم‌نگار 

 نادر نینوایی  ـ اولین چیزی که با شنیدن نام اسکاتلند به ذهن می‌آید مردانی است که با دامن‌های چهارخانه و گشادشان در حال رقص و پایکوبی هستند. ژاپنی‌ها با لباس "کیمونو" و هندی‌ها نیز با لباس‌های "ساری" رنگارنگی که بر تن دارند و با رقص و آوازشان به یادمان می‌آیند. اغراق نیست اگر بگوییم لباس مهم‌ترین مشخصه فرهنگی ملت‌ها و اقوام مختلف است که در نگاه نخست به چشم می‌آید. لباس‌ها اما افزون بر زیبایی ظاهری‌شان داستانی را روایت می‌کنند، داستانی که گویای شاخصه‌های فرهنگی، اجتماعی و تاریخی ملت‌هاست. فلات ایران به سبب اقوام گوناگونی که بر پهنه آن زندگی می‌کنند در بردارنده طیف وسیعی از فرهنگ‌هاست که هر یک نوع پوشش متفاوت و منحصر‌به‌فردی دارند. یکی از مسحور کننده‌ترین لباس‌های اقوام ایرانی که راوی خاطرات تاریخی و فرهنگ ریشه‌دار ایران است مربوط به عشایر بختیاری است. لباس‌های رنگارنگ زنان بختیاری آدمی را به یاد تنوع اقوام و تکثر بشریت می‌اندازد و چوقا و تنبان و کلاه مردان بختیاری، جنگاوری و شجاعت را در ذهن متبادر می‌کند. در خصوص ریشه‌های تاریخی و فرهنگی لباس قوم بختیاری صحبت‌های زیادی مطرح شده است. در این شماره "جهان‌صنعت" پای صحبت‌های علیرضا رحیمی عکاسی که سال‌ها از کوچ عشایر عکاسی کرده نشسته‌ایم تا از خلال صحبت‌های او نگاهی دقیق‌تر به لباس عشایر بختیاری داشته باشیم.

 اهمیت لباس عشایر

لباس چیزی بیشتر از یک پوشش ساده است که ظاهر آدمی را آراسته و از او دربرابر سرما و گرما محافظت می‌کند. در خصوص اقوام و جوامع محلی اما این موضوع اهمیت مضاعف دارد. 

علیرضا رحیمی که بیش از دو دهه است در حوزه عکاسی مردم‌شناسی و ایلات و عشایر ایران فعالیت می‌کند و بارها در ییلاق و قشلاق با کوچ عشایر همگام شده در خصوص اهمیت لباس عشایر به "جهان‌صنعت" می‌گوید: واقعیت این است که لباس و پوشاک اقوام ایران به ویژه لباس زنان و دختران عشایری، اصلی‌ترین نماد قومی در ایلات مختلف کشور است که در طرح‌ها، رنگ‌ها و نقش‌های متنوع و از پارچه‌های مرغوب تهیه می‌شود و همخوانی این طرح‌ها و رنگ‌ها با طبیعت بسیار چشم‌نواز است. 

وی در خصوص ویژگی‌های لباس عشایر بختیاری خاطرنشان می‌کند: نوع پارچه، دوخت، تزئینات و زیورآلات زنان ایلیاتی دارای تنوع چشمگیری است و کارکردی چندگانه دارند و مواردی همچون پوشیدگی، راحتی و شادابی در آن لحاظ شده است. پارچه‌های زری و ابریشم، مخمل‌های رنگین، یراق‌های پهن، دامن‌های پرچین، سکه‌های قدیمی، منجوق و پولک‌دوزی نشان از ذوق و سلیقه و مهارت زنان عشایر بختیاری است. تمام این عوامل پوشاک زنان عشایری را به صورت مجموعه‌ای هماهنگ در آورده است که وقار خاصی به آنان می‌دهد. در مردان عشایری نیز، کسب منزلت اجتماعی بر اساس پوشاک و لباس وجود دارد و هر قطعه از لباس ممکن است بیانگر منزلت و جایگاه اجتماعی آنان در ایل یا طایفه باشد. 

این عکاس قوم‌نگار با اشاره به مشاهدات خود در بین عشایر می‌گوید: در دهه ۱۳۷۰ که عکاسی از ایلات و عشایر را آغاز کردم تمایل آنان برای پوشیدن لباس‌ها سنتی بیشتر از امروز بود اما امروزه گرایش به استفاده از لباس‌های سنتی در میان اقوام و طوایف کشور رو به کاهش است. البته این امر در زنان عشایری کمتر از مردان است و زنان و دختران ایلیاتی تمایل بیشتری در پوشیدن لباس‌های سنتی خود نسبت به مردان دارند، اما به هر ترتیب تحت تاثیر گسترش زندگی شهرنشینی و توسعه ابزارهای الکترونیکی به ویژه شبکه‌های اجتماعی، استفاده از لباس‌های سنتی و محلی در برخی از مناطق کشور، نسبت به گذشته کمرنگ‌تر شده است.


لباس مردان بختیاری

چوقا بالاپوش بدون آستینی است که همواره جزئی جدایی‌ناپذیر از لباس مردان عشایر بختیاری بوده است. چوقا یا چوخا، از پشم گوسفند بافته می‌شود و دارای نقوش و خطوط سیاه‌وسفید عمودی و موازی تنیده درهم است. گفته می‌شود دو رنگ متضاد سیاه‌وسفید "چوقا"، نماد خیر و شر است و غلبه نهایی خیر بر شر در آن ترسیم شده به‌ گونه‌ای که نقوش سیاه رو به‌پایین و نقوش سفید رو به‌بالا طراحی شده است. همچنین برخی بر این نظرند که نگاره و طرح "چوقا" الهام‌گرفته از معبد "زیگورات چغازنبیل" بزرگ‌ترین معبد عیلامیان است. بعضی نیز طرح "چوقا" را برگرفته از مقبره کوروش هخامنشی می‌دانند. 

رحیمی اما بر این نظر است که این وجه تسمیه‌ها فقط بر پایه حدث و گمان مطرح شده‌اند. وی در این خصوص ضمن اشاره به مستندی که پیش از سلطنت رضاشاه از کوچ عشایر بختیاری ساخته شده می‌گوید: اگر مستند قوم‌نگار علف ـ   Grassـ از مستندهای مردم‌شناسی مطرح جهان - ساخته "مریان کوپر" و "ارنست شودزاک" که در سال 1302 شمسی (1925 میلادی) ساخته شده را مشاهده کنید، متوجه می‌شوید در این فیلم پوشش مردان بختیاری در آن زمان شال و قبا بوده و "چوقا" به شکل امروزین آن بر تن مردان بختیاری دیده نمی‌شود. در صورتی که بر اساس تجربه عکاسی از ایلات و عشایر، اقوام به ویژه بختیاری‌ها نسبت به پوشیدن پوشاک سنتی خود به عنوان نماد هویتی و فرهنگی، در مقابل دوربین حساسیت ویژه‌ای دارند و معمولا بدون پوشش سنتی خود جلوی دوربین ظاهر نمی‌شوند. 

وی می‌افزاید: در اوایل سلطنت پهلوی اول برای یک‌دست کردن پوشاک ایرانیان به‌تقلید از اروپاییان، استفاده اقوام از پوشاک سنتی ممنوع اعلام شد. اما بعد از تبعید رضاشاه به جزیره موریس (۱۳۲۰ ش.)، اقوام ایرانی مجددا پوشاک سنتی خود را بر تن کردند. در این زمان لباس‌های تازه‌ای هم طراحی شد که احتمال دارد (فرضیه) "چوقا" به شکل امروزین آن در همین دوران به عنوان بالاپوش و نماد رسمی مردان بختیاری مورد استفاده قرار گرفته باشد. 

رحیمی ادامه می‌دهد: در مستندهای بعدی به ویژه مستند معروف قوم باد (people of the wind) که در سال 1976 درباره کوچ عشایر بختیاری توسط "آنتونی هوارث" و "دیوید کاف" ساخته شد، چوقا با طرح امروزین آن در بیشتر سکانس‌های فیلم بر تن مردان بختیاری دیده می‌شود. در هر صورت پوشاک هم به مانند سایر ملزومات بشری در طول تاریخ دچار تغییراتی می‌شود و اینکه پوششی از زمان‌های دور بدون تغییر مانده باشد و اینکه قدمت چوقا به دوران باستان می‌رسد، شاید چندان درست به نظر نیاید. البته در این خصوص متخصصان باید اظهار نظر کنند. 

رحیمی در خصوص شیوه بافت و کاربرد چوقا نیز می‌گوید: برای بافت چوقا از دارِ خوابیده استفاده می‌شود و تکنیک بافت آن مانند تکنیک بافت گلیم است با این تفاوت که نازک‌تر است. بافت چوقا به دلیل متراکم بودن و پشمی بودن، تا حدودی مانع نفوذ باران می‌شود. چوقا در تمامی فصول سال مورد استفاده قرار می‌گیرد. مردان بختیاری در تابستان در زیر چوقا پیراهن و در زمستان کت می‌پوشند. 

این عکاس قوم‌نگار در خصوص شلوار مشکی‌رنگی که مردان بختیاری می‌پوشند نیز با ذکر اینکه این شلوار دبیت نام دارد می‌گوید: پارچه این شلوار تولید شده در کارخانه دبیت انگلستان است. خصوصیت بارز و متمایز‌کننده این شلوار دمپای بسیار گشاد آن است به طوری که عرض دمپای این شلوار به ۵۰ سانتیمتر می‌رسد. پوشیدن شلوار دبیت با کت نیز مرسوم است. معمولا اگر شلوار دبیت را با کت بپوشند، یک دوال (کمربند چرمی) را محکم به کمر شلوار می‌بندند و اگر شلوار دبیت را همراه با چوقا به تن کنند، دوالی چرمی با پهنای کم روی کمر شلوار آویزان می‌کنند. بختیاری‌ها در انتخاب دوال حساسیت خاصی دارند، از دوال چرمی معروف به چرم بلغار بسیار تعریف می‌کنند و می‌پسندند. 

کلاه خسروی و گیوه ملکی کامل‌کننده پوشاک مردان بختیاری‌اند. کلاه خسروی عقب و جلو ندارد و از هر طرفی که روی سر گذاشته شود تفاوتی نمی‌کند و آن‌طور که رحیمی می‌گوید به نظر می‌رسد مردان بختیاری در شرایط روحی مختلف آن را به عقب، جلو، چپ و راست سر خم می‌کنند. گیوه ملکی نیز در واقع پاپوش مردان بختیاری است که البته امروزه کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد.


پوشاک زنان بختیاری

تن‌پوش زنان بختیاری پیراهنی است به نام "جومه" یا "جوه" که معمولا دو چاک در اطراف کمر دارد و بلندی آن تا زانوها می‌رسد. جومه پیراهنی آستین بلند و مچ‌دار است که نوع چاکدار و بدون چاک آن وجود دارد. بالاتنه و دامن جومه صاف و بدون چین است. معمولا جلیقه‌ای از جنس مخمل هم روی جومه پوشیده می‌شود که جلوه زیبایی به لباس زنان بختیاری می‌دهد. 

شلوار زنان بختیاری نیز قِری نام دارد. این شلوار در اصل دامنی است با چین‌های فراوان که نیم‌تنه پایین بدن را می‌پوشاند. در گذشته از پارچه مخمل استفاده می‌شد که بسیار جذاب ولی سنگین و گران بود ولی امروزه از پارچه‌های سبک‌تر و ارزان‌تر استفاده می‌شود. به علت سنگینی شلوار به جای کش، از بند یا طناب باریکی استفاده می‌کنند که در اصطلاح محلی به آن دُم شلوار می‌گویند. زنان، زیر شلوار قری یک زیرشلواری می‌پوشیدند که به آن پاکَش می‌گفتند. 

رحیمی در خصوص سایر لباس‌ها و زیورآلاتی که زنان بختیاری استفاده می‌کنند می‌گوید: لچک، کلاهی است که زنان بختیاری در زیر «مینا» -روسری بزرگ و مستطیل‌شکل از جنس حریر- استفاده می‌کنند و با سکه‌های قدیمی، مروارید، سنگ و پولک تزئین می‌شود. “لچک” دارای انواع گوناگون ریالی، سیخکی، و صدفی است که رایج‌ترین نوع آن لچک ریالی است که در آن از سکه‌های قدیمی استفاده می‌شود. 

نگاهی به تنوع و طیف گسترده رنگ‌های به کار رفته در لباس‌های زنان عشایر بختیاری به خوبی گویای تنوع جغرافیایی و محیطی مناطق کوچ آنهاست که در طراحی لباس از آن تاثیر پذیرفته‌اند. در واقع عشایر بختیاری با الهام از طبیعت کوهستانی و سرسبزی مناطق سفرشان نمودی زیبا از طبیعت ایران را در قامت لباس‌های سنتی‌شان روایت می‌کنند.

بره علی‌کوچولو

سال و ماهش خوب یادم نیست؛ بهار 1390 بود، شاید. برای انجام یکی از پروژه‌های عکاسی، تو مناطق ییلاقی فریدونشهر که محل استقرار چند خانوار عشایری از ایل بختیاری بود، با "علی‌کوچولو" آشنا شدم. گوسفندها و بزها که از طلوع صبح به کوه‌ها و مرتع­ های اطراف برده شده بودند، تازه از چرا برگشته بودند. مادر "علی‌کوچولو" به همراه پدر در حال تیمار بودند و بره‌هارو برای شیرخوردن پیش مادراشون می‌بردند. ۷۰ هشتادتایی دام داشتند؛ بزو گوسفند، سفیدو سیاه. پدر "علی‌کوچولو" می‌گفت چند سال پیش از این، گوسفندامون خیلی بیشتر از این بود.
 چند سالی بود ایران دچار خشکسالی شده بود. اون سال، تو فریدونشهر، بارون خوبی باریده بود و وضعیت مراتع خوب و سرسبز بود. گوسفندها دوقلوهای زیادی به‌دنیا آورده بودند و حدود 30 بره قد و نیم‌قد، هدیه‌ای بود که خدا به "علی‌کوچولو" و پدر و مادرش داده بود.
 از "علی‌کوچولو" که تو جابجایی بره‌ها به پدر و مادر کمک می‌کرد پرسیدم درس می‌خونی؟ آره کلاس دومم، گفتم بره‌هاتو بیشتر دوست‌داری یا مدرسه‌رو؟ هم بره‌هامو هم مدرسه‌رو. کدومو بیشتر دوست داری؟ یه خورده فکر کرد و چیزی نگفت؛ نمی‌تونست انتخاب کنه. بره سیاهشو داد دست مادرو رفت بره سفیدشو آورد. پرسیدم بره‌ سیاهتو بیشتر دوست‌داری یا بره سفیدتو، باز نتونست انتخاب کنه. مامان­رو بیشتر دوست داری یا بابارو؟ باز نتونست انتخاب کنه. پرسیدم زندگی تو کوه و دشتو بیشتر دوست داری یا زندگی تو شهرو؟ گفت کوه و دشت، تو شهر که بره نیست... بره سفیدشو داد دست پدر و رفت یه بره دیگه بیاره...

سلسله مراتب ایلی در بختیاری ها

بختیاری ها بزرگترین ایل در ایران هستند که در محدوده جغرافیایی جنوب و مرکز ایران و عمدتا در شمال و شرق استان خوزستان، و استان های چهارمحال و بختیاری، اصفهان و بخشی از استان های لرستان و کهگیلویه و بویراحمد سکونت دارند.

 

بختیاری ها در طول تاریخ  پرفراز و فرود خود، نقش به سزایی در تحولات سیاسی و اجتماعی کشور بویژه در زمان انقلاب مشروطه ایفا کرده اند. در گذشته ای نه چندان دور، توزیع قدرت در سلسله مراتب ایلی بختیاری ها از سطوح و لایه های مختلفی تشکیل شده بود که امروزه بخشی از آن هنوز در میان طوایف بختیاری برقرار است. این ساختار که از کوچکترین جزء یعنی خانوار یا بُهُون (سیاه چادر) تا بزرگترین آن یعنی شاخه (لنگ) را در بر می گرفت؛ خود به خود باعث تفرق و پراکندگی قدرت در این ایل بزرگ می شد و تنها هنگامی که همه اجزاء با یکدیگر متحد و یکپارچه می شدند، تشکیل ایل یا اتحادیه ایلی را می دادند.

 

در گذشته، توزیع قدرت سیاسی و اجتماعی در بختیاری ها با تقسیمات درون سازمانی این ایل متناسب بود. در راس ایل، خوانین با اختیارات نامحدود قرار داشتند، و در راس طایفه ها، کلانتران و در راس تیره ها، کدخدایان و بعد از آن ریش سفیدان و معتمدین قرار می گرفتند. با متمرکز شدن قدرت در دولت مرکزی بویژه در زمان پهلوی اول و سرکوب عشایر و گسترش شهرنشینی، به تدریج از قدرت خوانین کاسته و ساختار سیاسی بختیاری ها بویژه در سطوح بالای هرم ایلی دچار تغییرات و دگرگونی هایی شد و کم کم خوانین، کلانتران و کدخدایان در ساختار قدرت ایلی جایگاه خود را از دست داده و حذف شدند.

 

اگر چه حاکمیت خوانین و وابستگی به روسای طوایف، زندگی کوچ نشینی وابسته به چراگاه و مرتع، اقتصاد معیشتی متکی بر دامداری، وحدت قبیله ای و عصبیت قومی، همبستگی های سببی و نسبی، و نظام خویشاوندی مرد سالاری از مشترکات ایلات و عشایر است اما ایل بختیاری به لحاظ ساختار اجتماعی ایلی، وجوه تمایز و تفاوت هایی با سایر ایلات و عشایر ایران دارد.


 

 

در مجموع، ساختار ایلی بختیاری ها از یک بُهُون یا سیاه چادر(خانوار) آغاز و تا ایل گسترش می یابد. رده بندی ساختار ایلی در این ایل بزرگ به شکل زیر است :

ایل  ـ   شاخه  ـ   باب  ـ   طایفه  ـ   تیره   ـ   تش   ـ   اولاد   ـ   خانوار (مال)


خانوار(مال):  خانوار کوچکترین واحد در تقسیمات ایلی بختیاری ها به شمار می آید که سر پناهی(سیاه چادر ـ بُهُون) مستقل دارند و به آن مال نیز گفته می شود. 


اولاد(کُربَو):  هر سه تا دوازده خانوار(مال) یا بیشتر، اولاد خوانده می‌شود که در گویش محلی به آن کُربَو (پسر و پدر) نیز می گویند. افراد اولاد ساکن در یک منطقه و یا روستا هستند و هدایت و سرپرستی اولاد را فردی "معتمد" از همان اولاد بر عهده دارد.


تَش: مجموع چند اولاد، تَش نامیده می‌شود و خانوارهای یک تَش همه خویشاوند نزدیک بوده و دارای نیایی مشترک هستند و سرپرستی آن را فرد کاردان و با تجربه ای از همان تش بر ‌عهده دارد که به "ریش‌سفید" مشهور است.


تیره:  در طوایف بختیاری، مجموع چند تَش، واحد بزرگتری به نام تیره را تشکیل می دهند. در گذشته در راس هر تیره فردی قرار داشت که "کدخدا" نامیده می شد.


طایفه:  از ترکیب تیره‌ها، طایفه بوجود می‌آید که افراد یک طایفه به نوعی با یکدیگر نسبت خانوادگی اصلی و فرعی دارند. در گذشته در راس هر طایفه  "کلانتر"  قرار داشت که از طرف ایلخان به این سمت گماشته می شد.


باب:  در ساختار ایلی بختیاری ها، از ترکیب چند طایفه، واحد بزرگتری به نام باب (بلوک) تشکیل می شود. به عبارتی باب از اتحاد چندین طایفه همسایه با هم در یک محدوده جغرافیایی مشخص تشکیل می شود. از اینرو باب، پسوندی است که بیشتر مفهوم پیوستگی و همبستگی طایفه‌ها را می‌رساند و بین طوایف یک باب هیچ گونه نسبت خویشاوندی وجود ندارد.


شاخه:  از تجمیع چند باب با هم، شاخه تشکیل می شود و در مجموع ایل بختیاری دارای دو شاخه بزرگ و اصلی با نام های  "چهارلنگ بختیاری"  و  "هفت‌لنگ بختیاری" است. شاخه هفت‌لنگ از ۴ باب (رده) تشکیل شده است که عبارتند از بابادی، بهداروند، دورکی و دیناری و شاخه چهارلنگ نیز از ۵ باب تشکیل شده است که شامل محمدصالح، زلکی، موگویی، میوند و کیانرسی می‌باشند.


ایل:  ایل بالاترین رده ایلی در بختیاری ها است که در گذشته در راس آن ایلخان و خوانین  قرار داشتند که از طرف حکومت مرکزی تعیین می شدند.



استفاده از مطالب وبلاگ با ذکر منبع بلامانع است.

قشلاق

به محدوده زیست و قلمرو جغرافیایی که عشایر تقریبا نیمی از سال (پاییز و زمستان) را در آنجا  سپری می کنند، قشلاق یا گرمسیر گفته می شود.  

  

عشایر کوچنده ایران، هرساله در اواخر تابستان که هوا رو به سردی می رود و علوفه مراتع ییلاقی نیر تمام شده، بار و بنه خود را می بندند و به همراه دام به سمت مناطق قشلاقی خود حرکت و کوچ می کنند و شش ماه دوم سال را در این مناطق سپری می کنند. زمان کوچ پاییزه و مدت زمان استقرار عشایر در قشلاق، در استاها و ایلات و طوایف مختلف، متفاوت است.

 عشایر عموما در قشلاق دارای خانه های آجری، سنگی و خشتی هستند و کمتر از چادر استفاده می کنند. در بعضی از استانها که هوا نسبتا معتدل است، از چادر نیز به عنوان سرپناه استفاده می شود.

استفاده از مطالب وبلاگ با ذکر منبع بلامانع است.